بیماری های مشابه

دیمپل ساکرال
دیمپل ساکرال
چال‌های ناحیه ساکرال (Sacral dimples) در حدود ۵ درصد از نوزادان مشاهده می‌شود و به عنوان شایع‌ترین نشانه پوستی دیسرافیسم نخاعی (spinal dysraphism) شناخته می‌شود. دیسرافیسم نخاعی به عدم بسته شدن کامل لوله عصبی (neural tube) در مراحل اولیه جنین‌زایی اشاره دارد که منجر به ناهنجاری‌های نخاعی یا استخوانی می‌شود. چال‌های ساده به صورت فرورفتگی‌های میانی در درم تعریف می‌شوند که قطر آن‌ها کمتر از ۵ میلی‌متر بوده و در فاصله‌ای کمتر از ۲.۵ سانتی‌متر از مقعد قرار دارند. ضایعات بزرگ‌تر (چال‌های غیرمعمول یا "atypical dimples") و آن‌هایی که بالای شکاف گلوتئال قرار دارند با دیسرافیسم نخاعی مرتبط هستند.

"همangioma نوزادی لومبوساکرال"
"همangioma نوزادی لومبوساکرال"
هماژیوماهای نوزادی شایع‌ترین تومورهای خوش‌خیم در دوران نوزادی هستند که در حدود ۱۰ درصد از نوزادان رخ می‌دهند و تا ۵۰ درصد از آنها ناحیه سر و گردن را درگیر می‌کنند. پیش‌نشانه‌هایی ممکن است در بدو تولد وجود داشته باشند که در ماه‌های اول زندگی به ظاهر کلاسیک‌تری تکامل می‌یابند. معمولاً هماژیوماهای نوزادی در هفته‌های اول زندگی به سرعت رشد می‌کنند. این مرحله رشد اولیه معمولاً در حدود ۲ ماهگی به اوج می‌رسد. سپس یک مرحله ثابت که ماه‌ها طول می‌کشد بسته به نوع هماژیوم ایجاد می‌شود و به دنبال آن کاهش تدریجی در طول چندین سال رخ می‌دهد، به طوری که بیش از ۹۰ درصد از آنها تا سن ۱۰ سالگی به‌طور کامل کاهش می‌یابند. اگرچه هماژیوماهای نوزادی با گذشت زمان کاهش می‌یابند، تغییرات پوستی باقی‌مانده مانند تلانژکتازی (telangiectasia)، جای زخم، آتروفی و فیبروز در تا ۳۰ درصد از ضایعات پس از اتمام کاهش باقی می‌مانند.

"لیپوما"
"لیپوما"
لیپوماها تومورهای خوش‌خیم سلول‌های چربی بالغ و با رشد آهسته هستند. آن‌ها شایع‌ترین تومور بافت نرم می‌باشند.

تراتوم بدخیم
تراتوم بدخیم
تراتوماهای بدخیم یا نابالغ نوعی نادر از تومورهای سلول‌های زایا (germ cell tumor) هستند. تراتوماها از لایه‌های زایای جنینی (اندودرم، مزودرم و اکتودرم) منشأ می‌گیرند. تراتوماهای نابالغ به دلیل حضور نورواکتودرم (neuroectoderm) تا حدودی از نوع بالغ متمایز می‌شوند. این تراتوماها معمولاً در تخمدان‌ها یا بیضه‌ها، فضای خلف صفاق (retroperitoneum)، مدیاستینوم (mediastinum) یا سیستم عصبی مرکزی ظاهر می‌شوند. تراتوماهای نابالغ بیشتر در افراد زیر ۲۰ سال رخ می‌دهند.

کیست درمیوی پوستی
کیست درمیوی پوستی
یک کیست درموئید پوستی ناشی از تغییرات در توسعه جنینی در خطوط برش (cleavage) است و احتمالاً نتیجه به دام افتادن سلول‌های اکتودرمال (ectodermal) در طی توسعه جنینی می‌باشد. این کیست دارای پوششی اپیتلیالی کراتینه‌شونده، غدد سباسه (sebaceous glands)، غدد اکرین (eccrine glands)، و گاهی موهای لانوگو (lanugo hair) است. کیست‌های درموئید ممکن است پوستی یا عمیق‌تر باشند. کیست‌های درموئید پوستی معمولاً در هنگام تولد یا اندکی بعد از آن مشاهده می‌شوند و معمولاً در ناحیه سر یافت می‌شوند. این کیست‌ها ممکن است با ساختارهای داخل‌جمجمه‌ای ارتباط داشته باشند؛ بنابراین، نمونه‌برداری و برداشتن آن‌ها باید توسط جراح مناسب انجام شود تا از عوارض عصبی مانند عفونت سیستم عصبی مرکزی (CNS) که می‌تواند منجر به آبسه لوب پیشانی، مننگوانسفالیت (meningoencephalitis) یا تشنج (seizures) شود، جلوگیری گردد.

نخاع متصل
نخاع متصل
سندرم طناب نخاعی متصل (Tethered Cord Syndrome) با علائم و نشانه‌های عصبی ناشی از تنش غیرطبیعی بر روی نخاع مشخص می‌شود. این تنش، تحرک نخاع را محدود کرده و منجر به کشش و آسیب تدریجی آن می‌گردد. بیشتر موارد این سندرم به دلیل ناهنجاری‌های مادرزادی مانند دیسرافیسم‌های نخاعی (spinal dysraphisms) ایجاد می‌شوند. علل اکتسابی شامل تروما، عفونت یا نئوپلاسم (neoplasm) هستند. علل تروما می‌تواند به تروماهای عمده نخاع، تروماهای غیرمستقیم جزئی (مانند بارداری یا زایمان) یا جراحی‌های قبلی (اغلب ارتوپدی یا اورولوژی) مرتبط باشد.

دیاساتوماتومیلیا
دیاساتوماتومیلیا
دیستماتومیلیا، ناهنجاری شکاف نخاع (SCM)، یک ناهنجاری مادرزادی نادر است که در آن شکاف جزئی یا کامل در نخاع به دلیل وجود یک سپتوم (septum) استخوانی یا فیبری در محور طولی ایجاد می‌شود. این بیماری عمدتاً در زنان دیده می‌شود و اغلب بخش‌های تحتانی مهره‌های سینه‌ای یا بالایی مهره‌های کمری را تحت تأثیر قرار می‌دهد. از نظر بالینی، دیستماتومیلیا معمولاً به صورت سندرم طناب نخاعی بسته (tethered cord syndrome) در کودکان یا جوانان ظاهر می‌شود که شامل درد کمر، اختلال در راه رفتن، اسپاستیسیته، و بی‌اختیاری روده یا مثانه می‌باشد، اگرچه شروع علائم ممکن است در هر سنی رخ دهد. بیماران ممکن است دارای ناهنجاری‌های پوستی در خط میانی مانند یک تکه موی زائد یا فرورفتگی در ناحیه تحت تأثیر باشند. دو نوع طبقه‌بندی برای این بیماری وجود دارد:

سیرینگومیلی
سیرینگومیلی
سیرنگومیلی (Syringomyelia) به وجود حفره یا سیری‌نکس (syrinx) درون نخاع گفته می‌شود که می‌تواند به مرور زمان گسترش یابد. اگرچه پاتوفیزیولوژی (pathophysiology) پایه‌ای این بیماری به طور کامل درک نشده است، اما اعتقاد بر این است که سیرنگومیلی به دلیل جریان غیرطبیعی مایع مغزی نخاعی (CSF) شکل می‌گیرد و این گرادیان فشار نامناسب باعث تجمع مایع در نخاع می‌شود. سیرنگومیلی اکتسابی ممکن است ناشی از هیدروسفالی (hydrocephalus)، عفونت، التهاب، تروما یا آسیب نخاعی، تومورهای داخل‌نخاعی یا خارج‌نخاعی، تنگی کانال نخاعی، ناهنجاری‌های عروقی یا اختلالات استخوانی باشد. به طور کلی، شیوع سیرنگومیلی در سراسر جهان متفاوت است و حدوداً بین ۲ تا ۸ نفر در هر ۱۰۰۰۰۰ نفر متغیر است. سن شروع بیماری بسته به علت آن متفاوت است.

انفارکتوس نخاعی
انفارکتوس نخاعی
"انفارکتوس نخاعی" یا "سکته نخاعی" به آسیب حاد عصبی اشاره دارد که بخشی از نخاع را درگیر می‌کند. این وضعیت به علت ایسکمی (Ischemia) نخاع به دلیل انسداد عروقی یا کاهش جریان خون (Hypoperfusion) در یک یا چند شریان نخاعی رخ می‌دهد. شریان نخاعی قدامی (Anterior spinal artery) بیشترین آسیب‌پذیری را دارد و منجر به انفارکتوس در بخش قدامی نخاع می‌شود. انفارکتوس‌های نخاعی نسبتاً نادر هستند و شیوع سالانه آن‌ها ۳ مورد در هر ۱۰۰۰۰۰ نفر است و تنها ۱ درصد از کل سکته‌ها را تشکیل می‌دهند. بیشتر موارد به‌طور خودبه‌خود، به‌ویژه در بیمارانی با عوامل خطر عروقی، رخ می‌دهند. همچنین می‌تواند به‌علت آسیب‌دیدگی، به‌عنوان عارضه‌ای از جراحی عروقی، یا در نتیجه پارگی شریان‌ها و آنوریسم‌ها (Aneurysms) رخ دهد. انفارکتوس‌های نخاعی می‌توانند علائمی شبیه به علل التهابی و عفونی میلوپاتی (Myelopathy) ایجاد کنند.

خرید اشتراک