سندرم WHIM
WHIM syndrome
عکس بیماری

سندرم WHIM یک اختلال اتوزومال غالب است که با زگیل‌ها، هیپوگاماگلوبولینمی (hypogammaglobulinemia)، عفونت‌ها و میلوکاتکسیس (myelokathexis: آپوپتوز سلول‌های میلوئیدی بالغ در مغز استخوان) مشخص می‌شود.

علت و مکانیسم

سندرم WHIM به دلیل جهش‌هایی که منجر به افزایش عملکرد گیرنده شیمیایی نوع ۴ (C-X-C chemokine receptor type 4 یا CXCR4) می‌شود، ایجاد می‌گردد. این گیرنده که نوعی گیرنده متصل به پروتئین G در لکوسیت‌ها است، در نتیجه جهش دچار تغییراتی می‌شود که باعث عدم حضور باقی‌مانده‌های پروتئینی می‌شود که به طور معمول در کنترل بازخورد منفی مسیر سیگنالینگ شیمیایی نقش دارند. بنابراین، در این سندرم، سلول‌های تحت تأثیر از جمله لکوسیت‌ها، پاسخ تقویت شده و ماندگاری به شیمیوکاین‌ها نشان می‌دهند.

شیوع و ویژگی‌های بالینی

سندرم WHIM بسیار نادر است و از سال ۱۹۶۴ کمتر از ۱۰۰ مورد در سراسر جهان گزارش شده است. شیوع تخمینی آن ۰.۲۳ مورد در هر میلیون تولد است. سن شروع و ویژگی‌های بالینی از بیمار به بیمار متفاوت است. بیماران مبتلا به این سندرم، مستعد ابتلا به ویروس پاپیلومای انسانی (HPV) هستند و معمولاً با زگیل‌های متعدد در ناحیه تنه، دست‌ها و پاها ظاهر می‌شوند. معمولاً در ناحیه تناسلی و مقعد، کندیلومای آکومیناتا دارند و بیماران زن در معرض خطر بیشتر برای کارسینومای دهانه رحم و دیسپلازی شدید هستند.

عفونت‌ها

بیماران معمولاً در اوایل کودکی سابقه عفونت‌های باکتریایی مکرر مانند سلولیت، عفونت دستگاه ادراری، ترومبوفلبیت، استئومیلیت، امفالیت، سینوزیت و ذات‌الریه دارند. ارگانیسم‌های عامل معمول شامل باکتری‌های کپسوله مانند استرپتوکوک پنومونیه (Streptococcus pneumoniae)، هموفیلوس آنفلوآنزا (Haemophilus influenzae)، استافیلوکوک اورئوس (Staphylococcus aureus)، کلبسیلا پنومونیه (Klebsiella pneumoniae) و پروتئوس میرابیلیس (Proteus mirabilis) هستند. مواردی با برونشکتازی شدید و عفونت‌های مزمن با سودوموناس آئروژینوزا (Pseudomonas aeruginosa) و بورخولدریا سپاسیا (Burkholderia cepacia) نیز ثبت شده است.

یافته‌های هماتولوژیک

یافته‌های هماتولوژیک شامل پان‌لنفوپنی و هیپوگاماگلوبولینمی است. بیشتر بیماران لنفوپنی B-سل و نوتروپنی دارند و بسیاری نیز دچار نقص در لنفوسیت‌های T هستند. در مقابل، هیپرپلازی قابل توجهی در مغز استخوان مشاهده می‌شود. در اینجا، سلول‌های میلوئیدی بالغ آپوپتوتیک (میلوکاتکسیس) از جمله نوتروفیل‌ها در تعداد زیادی یافت می‌شوند. نظریه غالب این است که شکست در خروج سلول‌های میلوئیدی از مغز استخوان به دلیل پاسخ ناهنجار مبتنی بر CXCR4 به شیمیوکاین‌ها منجر به کاهش تعداد نوتروفیل‌ها در خون محیطی می‌شود و نه نقص در تولید. بنابراین، این سندرم با سایر نوتروپنی‌های مادرزادی متفاوت است، زیرا فاکتورهای تحریک‌کننده مانند فاکتور تحریک‌کننده کلونی گرانولوسیت (G-CSF) و گلوکوکورتیکوئیدها باعث آزادسازی سریع نوتروفیل‌ها می‌شوند.

نظرات کاربران

در حال حاضر نظری ثبت نشده ، می‌توانید نظرات خود را در مورد این مطلب ثبت کنید.
خرید اشتراک