نارکولپسی (Narcolepsy) یک اختلال مزمن عصبی در خواب است که باعث اختلال در چرخه طبیعی خواب و بیداری میشود. این بیماری با خوابآلودگی شدید و اپیزودیک در طول روز، فلج خواب (Sleep Paralysis) و ورود سریع به مرحله خواب با حرکات سریع چشم (REM Sleep) همراه با تصاویر واضح در عرض چند دقیقه پس از خوابیدن (بهجای مراحل معمولاً دیرتر خواب) مشخص میشود. این خوابآلودگی بیش از حد در طول روز میتواند به دو نوع تقسیم شود:
- نارکولپسی نوع 1 (Narcolepsy Type 1): همراه با کاتاپلکسی (Cataplexy).
- نارکولپسی نوع 2 (Narcolepsy Type 2): بدون کاتاپلکسی.
کاتاپلکسی کاهش تون عضلانی است که توسط احساسات تحریک میشود و هوشیاری بیمار حفظ میگردد. این حالت معمولاً چند ثانیه تا 1-2 دقیقه طول میکشد و ممکن است عملکرد روزمره را مختل کند.
نارکولپسی نوع 1 حدود 1 نفر در هر 2000 نفر را تحت تأثیر قرار میدهد و بهطور مساوی در مردان و زنان دیده میشود. شروع علائم اغلب در دو دوره سنی مشاهده میشود: حدود 15 و 35 سالگی. اگرچه ممکن است در کودکان مدرسهای دیده شود، اما بیشتر در نوجوانی یا اوایل دهه 20 تشخیص داده میشود.
علائم دیگر:
- تحریکپذیری
- خواب شبانه طولانی
- دشواری در بیدار شدن
- کاهش توجه
- اختلال در عملکرد شناختی
- اختلالات خلق و رفتار
عوارض احتمالی: افسردگی، چاقی، و بلوغ زودرس.
اتیولوژی:
علت نارکولپسی بهطور کامل شناخته نشده است، اما مشکوک به یک فرایند خودایمنی است که باعث تخریب نورونهای هیپوکرتین (Hypocretin یا Orexin) در هیپوتالاموس میشود. ارتباط قوی بین نارکولپسی و عفونت با استرپتوکوک پایوژنز (Streptococcus pyogenes) وجود دارد. همچنین در سال 2009، افزایش شیوع با ویروس آنفلوانزای H1N1 و واکسن آن مشاهده شد. تقریباً همه بیماران مبتلا به نارکولپسی نوع 1، حامل ژن HLA DQB1*0602 هستند، در حالی که در جمعیت عمومی این میزان 12%-38% است.
در برخی موارد، نارکولپسی میتواند ناشی از شرایط پزشکی باشد، از جمله:
- تومورهای مغزی
- آسیب به هیپوتالاموس ناشی از ضایعات مغزی (عروقی، سارکوئیدوز، دمیلیناسیون)
- اختلالات پارانئوپلاستیک
- بیماریهای مادرزادی مانند بیماری نیمن-پیک نوع C
- بیماری پارکینسون
- خوابآلودگی بیش از حد روزانه در بیماران با آپنه خواب (Sleep Apnea) که بهدرستی درمان شدهاند.
مدیریت درمان:
مدیریت علائم شامل تغییرات سبک زندگی، عادات خواب مناسب، برنامهریزی برای چرتهای روزانه و مشاوره حمایتی است. درمان دارویی برای تسکین علائم هدفگذاری میشود و نیازمند نظارت دقیق بر عوارض جانبی ناخواسته است.