عقربها از اعضای شاخه بندپایان هستند که شامل حشرات، عنکبوتها، سختپوستان و سایر موجودات مشابه با بدنهای بخشبندی شده و ضمایم در هر بخش میشوند. بیش از ۲۰۰۰ گونه عقرب وجود دارد که اندازه آنها از چند میلیمتر تا ۱۵ سانتیمتر متغیر است. حدود ۳۰ تا ۳۵ گونه عقرب دارای اهمیت پزشکی هستند. عقربها موجوداتی منزوی هستند که شبها فعال و روزها پنهان میشوند و اکثر گونهها تحمل بالایی نسبت به گرما دارند. عقربها در تمام قارهها به جز قطب جنوب یافت میشوند و بهطور مکرر به مناطقی که بومی آن نیستند معرفی میشوند. آنها میتوانند در مناطق جغرافیایی مختلف، از اعماق غارها و قلههای کوههای آند تا سایبانهای جنگلهای بارانی، حضور داشته باشند.
"دم" بخشبندیشده عقرب به یک کیسه حاوی سم در انتهای بخش تلسون (stinger) ختم میشود. انقباضات عضلانی سم را از طریق دو سوراخ در پایه نیش عبور میدهد و سپس سم از طریق نیش به نوک آن منتقل میشود. زمانی که عقرب تحریک شود، با استفاده از نیش، پوست قربانی خود را سوراخ کرده و سم را تزریق میکند. اندازه عقرب با قدرت سم ارتباطی ندارد، اما بر اساس نسبت طول چنگال به مچ میتوان برآورد کرد؛ طول چنگال بیش از دو برابر طول مچ نشاندهنده عقرب با سم قویتر و مؤثرتر است.
نیش عقرب مسئول مرگهای بیشتری نسبت به سایر بندپایان سمی است. در سراسر جهان، سالانه حدود ۵۰۰۰ نفر در اثر نیش عقرب جان خود را از دست میدهند که بیشتر آنها از حدود ۳۰ تا ۳۵ گونه خطرناک عقرب هستند. انوِناماسیون (envenomation) شدید معمولاً افراد بسیار جوان، سالمند و ناتوان را تحت تأثیر قرار میدهد. اکثر افراد به دلیل تحریک بیش از حد سیستم عصبی سمپاتیک دچار نارسایی تنفسی، قلبی و سیستم عصبی مرکزی میشوند که منجر به ادم ریوی و احتمالاً مرگ میشود. آنافیلاکسی در این موارد نادر است.
انوِناماسیون ناشی از نیش عقرب در ابتدا باعث درد شدید در محل زخم میشود و با ضربه آرام بر روی زخم، درد میتواند بهشدت افزایش یابد. درد و پارستزی موضعی ممکن است تا چند ساعت بهصورت مرکزی در طول اندام گسترش یابد و سپس بهتدریج کاهش یابد. معمولاً در محل نیش التهاب محلی کمی وجود دارد یا اصلاً وجود ندارد.
سم عقرب بین گونهها متفاوت است اما عمدتاً شامل نوروتوکسینها میباشد. نوروتوکسینها کانالهای یونی، بهویژه کانالهای سدیم و پتاسیم را مسدود کرده و باعث درد و پارستزی میشوند. اثرات سیستمیک ثانویه به دلیل آزادسازی گسترده استیلکولین و کاتکولامینها ایجاد میشود. اتصال سم به کانالهای سدیمی با اسیدیته سم افزایش مییابد. سم معمولاً فاقد توکسینهای فعال محلی است که باعث تخریب بافت شوند.
در انوِناماسیون سیستمیک، آزادسازی موقت استیلکولین بیش از حد میتواند باعث بزاقریزی، ریزش اشک، استفراغ و برونکوره شود (مشابه سندرم "DUMBBBELS") و انقباض عضلانی ایجاد کند. از بین این علائم، برونکوره و برونکواسپاسم (معروف به "killer Bs") نگرانکنندهترین هستند. پس از آن، آزادسازی نوراپینفرین بیش از حد میتواند باعث هیپرتانسیون شدید، تاکیکاردی، هیپرتِرمیا، دیافورز و تضعیف میوکارد شود. بحران اوکولوژیریک (oculogyric crisis) نیز بهویژه در بیماران کودکان گزارش شده است. آسیب به اندامهای انتهایی مانند ادم ریوی، انفارکتوس میوکارد بدون ترومبوز، هیپرگلیسمی، پانکراتیت و سکته ایسکمیک ممکن است در انوِناماسیون شدید رخ دهد. زمانی که سیستم عصبی مرکزی درگیر میشود، بیمار ممکن است دچار گیجی، تحریکپذیری، آتاکسی و حرکات میوکلونیک یا دیستونیک شود. علائم سیستمیک در ۶ ساعت اولیه پس از انوِناماسیون ظاهر شده و ممکن است تا ۲۴ ساعت ادامه داشته باشند. تاکیکاردی و پارستزیها میتوانند تا دو هفته باقی بمانند.
گونههای خاص عقرب
· Centruroides: در جنوبغربی ایالات متحده، مکزیک و آمریکای مرکزی یافت میشود. گونه Centruroides sculpturatus (عقرب پوست درختی آریزونا) در جنوبغربی ایالات متحده و شمال مکزیک میتواند نیشی بسیار دردناک ایجاد کند. در کودکان، فعالیت حرکتی غیرارادی شدید، تحریکپذیری، بحران اوکولوژیریک و مشکلات تنفسی همراه با ترشحات بیش از حد ممکن است رخ دهد. در دهه گذشته، تنها یک مورد مرگ گزارش شده است.
· Tityus: در آمریکای مرکزی، آمریکای جنوبی و هند غربی یافت میشود. انوِناماسیون سیستمیک ناشی از Tityus trinitatis (عقرب شیطان) در ۸۰ درصد موارد باعث پانکراتیت میشود.
· Mesobuthus: در هند یافت میشود. در یک مطالعه انجامشده در دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰، نرخ مرگومیر ناشی از نیش Mesobuthus tamulus (عقرب قرمز) ۳۰ درصد بود، اما اکنون با درمان سریع با وازودیلاتورها و بلاکرهای کانال کلسیم، به ۲-۳ درصد کاهش یافته است.
· Buthus: در مدیترانه، Leiurus (مانند عقرب مرگبار) در شمال آفریقا و خاورمیانه و Androctonus (مانند عقرب دمچاق) در شمال آفریقا و آسیای جنوب شرقی، دیگر گونههای خطرناک عقرب هستند.